قاسم خرد
نام پدر: علياكبر محل و تاريخ تولد: استهبان 1347
سن: 20 سال تحصيلات: فوق ديپلم
شغل: معلّم وضعيت تاهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: بسيج تاريخ اولين اعزام: 22/1/67
حضور در جبهه: 35 روز تاريخ شهادت: 4/3/67
محل شهادت: شلمچه محل دفن: استهبان
از درياي پرتلاطم دنيا، بيباك و چالاك گذر كرد، رفت و خود را به ساحل امن و آرام ابديت رسانيد…
هنگامي كه آفتاب مردادماه، بيشتر از هميشه پرتوافشاني ميكرد، زيبا غنچهي وجود «قاسم» شكفت و زندگي را در بوستان عشق خداوندي آغاز نمود. ايام گذشت و او شاداب و مسرور راهي مدرسه شد. تحصيلات خود را تا سطح ديپلم ادامه داد. پس از آن در آزمون تربيت معلّم شركت كرد. گرچه در آزمون قبول شد، اما جنگ تحميلي بهانهاي بود كه او دانشگاه و تحصيلات خود را در جبهههاي خونين ايران ادامه دهد. هنگام رفتن، برادر ديگرش هم در جبهه بود. اما او رفت تا عَلم فرو افتادهي برادرش (شهيد مجيد خرد) را بر دوش گيرد.
يكي از دوستانش از لحظهي اعزام قاسم به جبهه چنين حكايت ميكند1: «روزهاي آخر جنگ تحميلي، هنگامي كه نيروها به جبهه اعزام ميشدند، قاسم به بسيج آمد و آمادهي رفتن شد. هنگام حركت، پدرش رو به من كرد و گفت: يا فرزندم را پياده ميكني يا اينكه ماشين بايد از روي جنازهي من عبور كند، به هر سختي بود او را پياده كرديم
و به نزد پدرش برديم. فرداي آن روز در حاليكه پدر و فرزند دست در دست هم داشتند، به بسيج آمدند، در برخورد اول تعجب سراپاي وجودمان را فراگرفت، ولي قبل از آن كه ما سخني بگوييم پدرش با اطمينان خاصي گفت: دوست دارم قاسم را طوري به جبهه بفرستيد تا از ديگر دوستانش عقب نماند… هالهاي از بغض و سكوت، بر بسيج حكمفرما شد، در حاليكه قطرات اشك بر گونه پدر جاري بود، خداحافظي كرد و رفت و ما هنوز ماندهايم كه آن روز چه شد؟! …»
وي دوبار در جبهه شيميايي شد، اما هر بار، پس از بهبودي مشتاقتر از قبل به جبهه ميشتافت تا بالاخره «شلمچه» رزمگاه آن دليرمرد عاشق صفت واقع گرديد، خون پاكش بر زمين ريخته شد و پس از بيست روز به زادگاهش بازگشت و در كنار دوستان شهيد و برادر عزيزش آرميد.
- محمّدجواد اسلامي